شگفتا
صدای چکاچک شمشیر رزم آوران، همانند پولادی است که می کوبند آهنگران
نبرد حکایت دیرینه ایست بین فرشته خویان و دیو سیرتان
نبرد بر سر حق و عدالت
هستی بخش جهان عشق آفرید ، و از عشق روشنایی آمد پدید آنگاه از روشنایی صبحدمی
شگفت زاده شد
با آوایی برخاستم، ماه را نگریستم، و تیری که از چشم ستاره می گذشت
دیدم که ظلمت و نور تیر برکشیده اند تا برای پیروزی روشنایی ، پلیدی و زشتی را از
آسمان بزدایند
جوانمردان پاک ، با نیروی جسم و روح خود اهریمن را
شکست خواهند داد
یادش به خیر!
این ترانه شروعش درسته؟ مطمئنی؟ از "هستی بخش جهان ..." شروع نمیشد؟
اگه تو وبلاگم جواب بدی ممنون میشم
من فقط ۷سال داشتم و این اولین شعری بود که حفظ کردم