محمد حسن معیری (رهی معیری)
نمردهاند شهیدان، که ماه و خورشیدند
که کُشتگان وطن، زندگان جاویدند
خلاف شمع، که میگرید از هلاکت خویش
به روز رزم، سپردند جان و خندیدند
فرازِ چرخ نهادند پای، چون «بهرام»
اگر چهدامناز اینخاکدان فرو چیدند
به جانخصمفکندند لرزه، همچونبید
ولی چو کوه، ز بادِ اجل نلرزیدند
بر آستان رضا، چون غبار بنشستند
بر آسمان شرف، همچو مَهدرخشیدند
به جنگ دشمن، اگر نقدِ جان نمیدادند
به جان دوست، چنین منزلت نمیدیدند
اگر بهدیدهی بیگانهاند، چون شب تار
ولی بهدیدهی ما، همچو صبح امیدند
به جان پاک شهیدان، کهزندهاند «رهی»
دلاوران، که سزاوارِ جشن جاویدند
پاینده ایران
به نی زار قلبم چنان آتشی
مرا بر حضیض عدم می کشی
شکارت شوم در کنار ارس
ز البرز چشمت که چون آرشی
آرشید
سلام و سپاس
1-قالب روشنتری برای وبلاگت انتخاب کن ,فریاد زن سپیدی صبح بهار را .
2-اطلاعات از خودتان بگذارید برای اشنایی بیشتر.
یا علی.
دکتر احمدایادی