حرکت راز هستی

فرزندان آرش

حرکت راز هستی

فرزندان آرش

Better Performance with Interval Training

short, intense intervals, Better rather than typical long slow run

پیاده‌روی مفید و موثرتر چگونه است؟

پیاده روی فعالیت بسیار مفیدی است اما پیاده روی اهسته و یکنواخت تاثیر چندانی بر سلامتی ندارد.انچه اخیرا طی بررسی و تحقیقات مختلف مشخص گردیده این است که پیاده روی تند (یا دو اهسته ) به مراتب بهتر از پیاده روی معمولی و حتی دو در بهبود و سلامتی قلب و عروق موثر است.

پیاده روی در هر زمان و مکانی می‌تواند انجام شود و اگر به درستی انجام شود می‌تواند کالری بسوزاند.

سرعت خود را متناوبا تغییر دهید:

پیاده روی ای که تمام مدت با گامهای یکنواخت انجام شود کالری کمتری مصرف می‌کند. به جای اینکه در پیاده روی سرعت ثابت و گامهای یکنواخت داشته باشید، سه دقیقه آهسته راه بروید و سپس به مدت سه دقیقه سرعت خود را افزایش دهید و دوباره آهسته راه بروید. سرعت شما در گام تند باید به حدی باشد که نتوانید به راحتی صحبت کنید. این کار باعث می‌شود که کالری بیشتری بسوزانید و به علاوه میزان تحمل پذیری و استقامت خود را نیز افزایش دهید.

بر روی سطوح نرم پیاده روی کنید:

در مقایسه با پیاده روی بر روی سطح خیابان و سنگفرشها، پیاده روی بر روی خاکهای نرم و حتی برف و شن کالری بیشتری مصرف می‌کند .

همه ی بدن را درگیر کنید:

هنگامی که راه می‌روید به جز پاها تا آنجا که می‌توانید از سایر اعضای بدن نیز استفاده کنید.

شانه ها، قفسه سینه، بازوها و دستها را متناسب با حرکت بدن حرکت دهید. هر چه بیشتر حرکت کنید کالری بیشتری می‌سوزانید. .

موسیقی گوش کنید:

مطالعات نشان می‌دهند که افرادی که هنگام ورزش کردن به موسیقی‌های دارای ضرباهنگ ورزشی گوش می‌کنند سخت‌تر و طولانی‌تر از افرادی که بدون موسیقی ورزش می‌کنند به فعالیت می‌پردازند.

از شیبها استفاده کنید:

اگر بیرون از خانه پیاده روی می‌کنید مسیر خود را طوری طراحی کنید که شامل سطوح شیب دار و تپه‌های کوچک باشد. بالا رفتن از شیبها باعث می‌شود که ضربان قلب شما افزایش پیدا کند و چربی بیشتری بسوزانید. سعی کنید با همان سرعت و گامهایی که در سطح صاف پیاده روی می‌کردید از شیبها بالا بروید. با افزودن مقداری شیب به پیاده روی خود، علاوه بر مصرف کالری بیشتر، استقامت شما نیز افزایش خواهد یافت و عضلات شما قوی خواهند شد.

کمی سنگینتر:

می توانیداز یک کیف کوله پشتی یا از وزنه های متصل شونده به پا استفاده کنید. از حمل وزنه یا چیزهایی که باید با دست حمل شوند خودداری کنید زیرا خطر آسیب دیدگی شما افزایش می‌یابد.

یک همراه پر انرژی:

یک همراه مشتاق، علاقمند و پر انرژی می‌تواند موجب فعالیت بیشتر شما شود و شما کالری بیشتری بسوزانید.

دویدن و راه رفتن به عقب

این نحوه راه رفتن تا 40درصد کالری بیشتری را می سوزاند.

تهیه و تنظیم :واحد علمی گروه کوهنوردی آرش

اقتباس از : سایت beyondrice.com , seemorgh.com و .....

آرش همان نیرویی است که طبیعت را به تاریخ مبدل کرده است

 

 آرش همان نیرویی است که طبیعت را به تاریخ مبدل کرده است . او برده ای است که نسل در نسل در بازار فروخته شده ، دهقانی است که برده داغ خورده و حراج شده را در زیر پوست خود پناه داده و کارگری است که هر صبح چون یک برده نوین در کارخانه فروخته شده و فردا دوباره به دنبال مشتری خویش همه جا پرسه زده است . او از تبار « رنج » و « کار » است .

او سمبل روح خار آیین ملتی است که هر گاه به اعجاز خود پی می برد ، هیچ نیرویی ، هر قدر هم بی شمار ، قادر به تسخیر آن نیست . آرش در افسانه ، جبران شکست است .

 

روحی که در قالب این منظومه دمیده شده ، روح نسلی است که قدرت تلاش و مبارزه را از دست داد و کلیه وجودش به صورت یک انتظار در آمده است . این منظومه بیان آرزوی مسافری است که در دهلیز گنداب روی یک دوره گیر کرده و درانتظار دستی است که او را به دیار روشنی راهنمایی می کند . کسرایی حق دارد از طرف یک نسل فریب خورده و سرگردان و بدون توجه به همه قدرت ها که تئوریسین ها و ایدئولوگ ها برای جامعه ( بدون توجه به قدرت فکری و ساختمانی و شعور اجتماعی اکثریت آن ) قایل بودند ، در زیباترین قالب ودر بیانی لبریز از شعر و تغزل به دست کمانگیری آرزو نماید . زیرا به قول تورگنیف این همان ملتی است که وقتی صدای رعد و برق را می شنود خیال می کند ایلیای پیغمبر دارد چهار نعل با ارابه خود در آسمان ها حرکت می کند .

بدین سان « عمونوروز » به مثابه نمادی از سنت ها و تجسم اسطوره ای تاریخ ، داستان را آغاز می کند .شاعر اصرار دارد که از زبان عمو نوروز « قصه » سر دهد . هم انتخاب عمو نوروز تعمدی است و هم نام « قصه » که درجای حماسه نشسته است . قصه ، پای بند به واقعیت آن گونه که وجود دارد ، نیست ، در قصه ، تخیل است که عنان را در دست دارد ، اما قصه خود زادگاهی جز واقعیت و سینه مردم نمی شناسد . شاعر با اطلاق نام قصه به ماجرای آرش ، پیشاپیش خود را از زره تنگی که پیشینیان بر تن آرش کرده اند ، خلاص می کند :

- من زره دیگری برای او نمی بافم . او را از قید زره زمان و مکان رها می کنم . آرش حقیقی سرزمینی نیست ، زمینی است در گذشته تمام نشده ، در آینده تکرار می شود...

اما مخاطب و شنونده کیست ؟ پیش از آن که قهرمان با تقدیر خود گلاویز شود ، چشم ها و گوش هایی باید او را همراهی کنند . شاعر گوشه ای از راز خلقت خود را دراین انتخاب بیرون می ریزد . مخاطب همه ، کودکان عمو نوروزاند ، تمثیلی از نسلی که فردا از میان دست های آنها می روید ، این ها آینده اند که باید به روی شانه های آرش بایستند . اما از سر تصادف ، کلبه عمو نوروز، میزبان مهمانان ناخوانده ای می شود : ره گم کرده ای ، سر گشته درمیان « کولاک دل آشفته ودمسرد » او از نشان « رد پاها » یی که « روی جاده لغزان » و برف آلود افتاده و « چراغ کلبه که از دور سوسو » می زند و « پیام » می دهد ، راه را می یابد . « رد پاها روی جاده لغزان » کنایه ای شاعرانه از قدم هایی است که پیش از ما راه های خطر را کوبیده گشوده اند . این « راه » هیچ وقت از رونده خالی نبوده است . و « سوسوی پیام چراغ کلبه » امیدی است که تا حرکت و جست و جو هست ، هست .

« ره گم کرده » که تا پایان منظومه هیچ خطی از صورت او روشن نمی شود ، و چهره بی نقش و سفیدش ، تداعی همه راه گم کردگان و « آرش » سینه به سینه می شود و تا خود بیاید دست سوزان و پهلوانی او را در دست های یخ کرده خود می یابد . او در سرگذشتی که عمو نوروز نقل می کند ، مقصد گمشده را می تواند بیابد . آرش این راه و این مقصد است .

منبع :  سیاوش کسرایی آرش کمانگیر یک منظومه – نشر کتاب نادر